فرهنگی ،اجتماعی ،تاریخی ،جغرافیاییhttp://osmani-khaf.blogfa.com
عبدالقادر عثمانی رودیfablogfa.comTue, 12 Sep 2017 22:43:41 +0330ناهنجاریهای اجتماعی امروز جامعه ناشی از چیست؟!http://osmani-khaf.blogfa.com/post/784
<div class="itemToolbar"> </div>
<div class="itemBody">
<div class="itemIntroText">
<p style="text-align: justify;">عبدالقادر عثمانی رودی دبیر تاریخ -جغرافیا در این یادداشت سعی بر آن شده تا جای خالی جایگاه رفتارههای اجتماعی وحقوق شهروندی در مواد آموزشی وکتب درسی بررسی شود بیشتر مطالب بر اساس مطالعه از کتابهای مطالعات اجتماعی ،جامعه شناسی ،تاریخ وجغرافیا وسبکه های اجتماعی ، رسانه های گروهی وبیست سال تجربه آموزشی به رشته تحریر در آمده است همیشه این سوال ذهنم را درگیر می کند ما که ادعای تمدن سه ویا چهار هزار ساله هستیم علت این همه نابهنجاریهایی که امروزه در سطح جامعه ما شاهد وقوع آنها هستیم چیست ؟!</p>
</div>
<div class="itemFullText">
<p>بیشتر اوقات در بسیاری از شبکه های اجتماعی و محافل عمومی <span style="color: #ff0000;">مقایسههای متعددی میان رفتارهای شهروندی و اجتماعی ایرانیان با سایر کشورهای پیشرفته</span> صورت میگیرد. مشکلات متعدد فرهنگی در جامعه ما وجود دارند که گرچه در یکی دو قرن گذشته توجه جامعهشناسان و محققان علوم اجتماعی را به خود جلب کرده، اما<span style="color: #ff0000;"> هیچ تلاشی جدی برای رفع آن و بهبود وضعیت فرهنگی، اجتماعی و رفتاری مردم کشورمان صورت نگرفته است.</span></p>
<p>رفتارهای سادهای همچون رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی، رعایت صف در تاکسی، اتوبوس، مترو و نانوایی، نریختن زباله در معابر شهری، پارکها و فضاهای عمومی،یا مقوله هایی به سان امانتداری، صداقت و راستگویی، احترام به حقوق دیگران، مسئولیت شناسی، پاسخگویی و فرهنگ عذرخواهی و ..<span style="color: #ff0000;">. رفتارهایی که پیوسته در دهههای گذشته رو به افول بودهاند</span> و یا دست کم در حد انتظار جامعه مسلمان ایران با دیرینگی تمدنی و فرهنگی نمیباشد.<br /><span class="rastSuTitr"><span style="font-family: arial,helvetica,sans-serif; font-size: 12pt;">نظام آموزشی ما نیاز به یک تغییر و تحول بنیادین در شکل و ساختار بلکه در مفاهیم و محتوا دارد</span></span> واقعیت آن است که نه شهروندان کشورهای پیشرفته از بدو تولد نظمپذیر و اجتماعی به دنیا میآیند و نه ایرانیها از همان ابتدا قانون گریز و قاعدهناپذیر زاده می شوند، بلکه<span style="color: #ff0000;"> نظمپذیری و اجتماعی افراد در دوران کودکی و سنین پایه شکل میگیرد که از قضا در کشور ما این مهم مغفول واقع شده است و کمتر به آنها پرداخته شده است.</span> <br />اگر مقایسهای میان نظام آموزشی کشورهای پیشرفته و کشور خودمان در 70 سال گذشته داشته باشیم، در مییابیم<span style="color: #ff0000;"> حجم زیادی از مطالب و مواد درسی در سنین پایه به مطالب آموزشی متنوع و مختلف اختصاص دارد.</span> دروسی مثل علوم، ریاضی ، تاریخ، جغرافیا و ... که در سالهای بعد یا به فراموشی سپرده میشوند و یا در مدت زمان بسیار کوتاهتری قابل یادگیری هستند. در این میان کشورهای پیشرفته<span style="color: #ff0000;"> بر حسب تجربه</span> آموختهاند <span style="color: #ff0000;">در سنین پایه و دبستان به سراغ اجتماعی کردن و بهبود رفتارهای اجتماعی کودکان بروند.</span></p>
<p>کودکان در این سنین<strong> نحوه زیستن</strong> در شهرها و جوامع مدرن را یاد میگیرند، نحوه تعامل، گفت و گو و بحث را میآموزند، اهمیت و ارزش محیط زیست و دوستی با طبیعت، گیاهان و حیوانات را درمییابند، فرهنگ استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی و فضای مجازی را تمرین میکنند، بر ارزش و اهمیت رعایت حقوق متقابل افراد در جوامع آگاه می شوند و در یک کلام پیش از هر گونه یادگیری فن، علم و دانشی، نحوه چگونه زیستن و اجتماعی شدن را در جوامع پیچیده امروز یاد میگیرند.<br />در نظام آموزشی کشور ما تاکید زیادی بر یادگیری دروس و علوم متعدد وجود دارد. از همان سنین کودکی دانشآموز با حجم سنگینی از اندوختههای حفظی و فرمولهای گوناگون مواجه می شود.</p>
<p>به جز مطالب کلی و کلیشهای درباره عدم عبور از خط قرمز و فداکاری فراموش شده به سبک دهقان فداکار و پتروس،<span style="color: #ff0000;"> هیچ برنامهریزی و هدفگذاری دقیقی برای اجتماعی شدن و ارائه مفاهیم رفتارهای اجتماعی و حقوق شهروندی در مواد آموزشی و کتب درسی تعبیه نشده</span> و از همین رو بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی امروز جامعه، ناشی از همین<span style="color: #ff0000;"> عدم آموزش در سنین کودکی توسط بزرگسالان امروز</span> است!</p>
<p>باید بپذیریم نظام آموزشی ما نیاز به یک تغییر و تحول بنیادین در شکل و ساختار بلکه در <span style="color: #ff0000;">مفاهیم و محتوا</span> دارد. نظام آموزشی و مدارس به عنوان خانواده دوم کودک باید او را مهیای زیستن در جامعه کند. کودک و دانشآموز در همین سنین پایه باید مفاهیم اجتماعی شدن و حقوق شهروندی را فرا گیرد تا در سالهای بعد بتواند خود را با شرایط جامعه منطبق کند.<br /> مدارس امروز بیش از هر آموزش دیگری باید به دانشآموزان یاد بدهند بوق نزنند، فریاد نکشند، از کوره در نروند، به حقوق معلول و کهنسال احترام بگذارند، در هر وضعیتی صف و قانون را رعایت کنند، آشغال نریزند، از بین خطوط حرکت کنند، راستگو باشند، ظاهرسازی نکنند، هوا را آلوده نکنند، در ترافیک خونسرد باشند، به حیوانات آسیب نرسانند، گل نچینند، کتاب بخوانند و در یک کلام شهروندی قانون مدار، نظمپذیر و اجتماعی باشند.</p>
<p>منبع :تجربیات آموزشی ومطالعه سایت های آموزشی وروزنامه همدلی</p>
</div>
</div>Tue, 12 Sep 2017 22:43:41 +0330osmani-khafhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/784ارتباط انگيزه شغلي معلمان با حقوق آنهاhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/783
عبدالقادر عثمانی رودی هر چند يك معلم عاشق باشد و هر قدر هم او قانع باشد اما برخورداري از حداقلها لازمه يك زندگي معمولي است تا بدون نگراني يك فرد به حرفه خود بپردازد.<br /> كسي كه وارد يك شغلي ميشود صرف نظر از استعداد و علاقه به اين موضوع هم ميانديشد كه چقدر مزاياي اين شغل تامين كننده معيشت او خواهد بود. بيترديد هركس وارد آموزش و پرورش شده توقع مادي چنداني از اين دستگاه ندارد اما انتظار اينكه از حقوق و مزايايي برخوردار باشد كه نيازهاي اصلي او را پاسخ دهد يك انتظار بحق و طبيعي است.<br /> اگر تحقيقي انجام شود بيشك ارتباط انگيزه شغلي معلمان با حقوق آنها به اثبات ميرسد، به اين معنا كه يكي از مهمترين دلايل كاهش انگيزه كاري در معلمان پايين بودن سطح حقوق و مزاياي اين شغل است؛ نكتهاي كه در بقيه مشاغل هم مصداق پيدا ميكند.<br /> هر چند در ساير شاخصهاي شغلي نيز ميتوان اين ارزيابي را انجام داد يعني ميتوان ارتباط انگيزه شغلي با منزلت اجتماعي، محيط كاري، علاقه، استعداد و متغيرهايي از اين دست را سنجيد اما آنچه بديهي است ارتباط روشن و شفاف حقوق و مزاياي معلمي با انگيزه معلمان است.<br /> هر سال كه ميگذرد به دليل فشارهاي اقتصادي و تنگناهاي معيشتي معلمان بيانگيزهتر ميشوند و نسل جوانتر كه برايشان معيشت اولويت بيشتري دارد بيانگيزهتر از نسل قبل هستند واز طرفي تغييرات زندگي ساير اقشار و بالا رفتن سطح رفاه بقيه مردم بر كاهش ميزان اين انگيزه تاثير زيادي گذاشته است. بحران انگيزه، تهديد بزرگي براي نظام آموزشي ما است و نه تنها پايين بودن سطح مزاياي شغل معلمي مانع جذب نيروهاي كيفي ميشود بلكه روزبهروز انگيزه نيروهاي شاغل را هم كاهش ميدهد و در چنين شرايطي با استعدادترين و علاقهمندترين معلمان هم دوام نخواهند آورد.<br /> عدم برخورداري از شرايط ارتقا در سيستم آموزش و پرورش موجب شده معلماني كه تمايل به ادامه تحصيل و ارتقاي كيفيت كاري دارند نيز انگيزهاي براي فعاليت نداشته باشند، چرا كه ميبينند با بالا رفتن مدرك تحصيلي يا فعاليتهاي كيفي در كلاس درس چندان بر مزاياي حقوقي آنها افزوده نخواهد شد.<br /> بنابراين به نظر ميرسد دولت و مجلس بايد با تدوين لايحه يا طرحي جامع براي معيشت معلم، چارهاي براي افزايش انگيزه شغلي آنها بينديشند.<br /><br /></p>Sun, 10 Sep 2017 07:02:23 +0330osmani-khafhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/783شمشیر بودا بر گردن اسلامhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/782
<br />عبدالقادر عثمانی رودی<br /><br />این روزها بیشتر از هر چیزی که قلوب مسلمین را ریشدار نموده ومانند زهری کشنده آن را به تپش ناگهانی وا داشته است تحولات منطقه جنوب شرق اسیا است. هر ساعت خبر های ناگوار وتکان دهنده ای به گوش می رسد که براستی قلب هر مسلمان حقیقی از شنیدن آن از حرکت باز می ایستد.کشتار درمیانمار...کشتار درمیانمار.کشتاردرمیانمار..بله کشتار هزاران مسلمان بی دفاع میانماری توسط بوداییان وارتش این کشور<br />میانمارکشوری است در آسیای جنوب شرقی. میانمار از شمال شرقی با چین، از شرق با لائوس، از جنوب شرقی با تایلند، از غرب با بنگلادش و از شمال غربی با هند مرز مشترک دارد و از جنوب غربی با خلیج بنگال و از جنوب با دریای آندامان محصور است.<br />میانمار طبق آخرین آمار بدست آمده از جمعیتی بالغ بر ۵۵ میلیون نفر برخوردار است. ۷۰درصد میانمار بودایى هستند. در سال ۱۹۸۲ قانون حقوق شهروندی به تصویب رسید که به واسطه این قانون از میان ۱۴۴ اقلیت موجود در میانمار ۱۳۵ اقلیت حق شهروندی دریافت کردند و ۹ دسته از اقوام اقلیت از حق شهروندی محروم شدند که بزرگترین این اقلیتها، قوم روهینگیا استوهینگیا ۴% جمعیت میانمار را تشکیل میدهند و بیشتر در ایالت راخین در سواحل غربی میانمار ساکن هستند. آمار رسمی جمعیت روهینگیا ۶ میلیون نفر است اما طبق آمار غیر رسمی جمعیت این قوم که صد در صد آنها مسلمان هستند به ۸ میلیون نفر میرسد..<br />علل ریشه های بحران در میانمار(برمه).<br />دولت میانمار از زمان استقلال این کشور، یک سیاست حذفی را در قبال مسلمانان بکار گرفته تا کشوری را براساس آئین بودا تشکیل دهد. در این زمینه سایر مذاهب و گروههای قومی یا مجبور به همسان شدن با بودائیان شدهاند و یا آنکه به اجبار دست به مهاجرت زدهاند. این سیاست با هدف کاهش نفوذ گروههای مختلف دینی در میانمار انجام شده است. یو نو اولین رییس جمهور میانمار مسئول رسمی کردن آیین بودایی در میانمار بود. بعد از عزل وی در ۱۹۶۲، ژنرال نی وین تمام سربازان مسلمان را از ارتش اخراج کرد. میانمار در حال حاضر شاهد پاک سازی نژادی تمام عیار هست، مثل چیزی که در میانه دهه ۱۹۹۰ در بوسنی و هرزگوین جریان داشت و یا صهیونیستها در حق فلسطینیها انجام دادهاند. هیچ بعید نیست که در مورد مسلمانان میانمار هم مثل فلسطین و بوسنی معامله پشت پردهای میان غرب و دولت نظامیان میانمار صورت گرفته باشد.<br />مسلمانان میانمار قربانی یک شرایط سیاسی ویژه شدهاند؛ نهاد نظامی از سر اجبار میخواهد قدرت را به نهادهای دموکراتیک واگذار کند و دراین بین، با اعلام وضعیت فوق العاده در ایالت راخین، میخواهد اهمیت و جایگاه خودش را در مملکت داری به رخ سوچی و چهرههای غیرنظامی بکشد و بگوید که کشورداری چندان هم آسان نیست. در ماه مه سال ۱۹۹۰ دولت پس از حدود ۳۰ سال نخستین انتخابات آزاد را برگزار کرد و در این انتخابات حزب اتحاد ملی برای دموکراسی تحت رهبری خانم آنگ سان سوچی توانست ۳۹۲ کرسی از مجموع ۴۸۹ کرسی مجلس را تصاحب کند. اما دولت نظامی پس از مشاهده شکست حزب خود، این انتخابات را باطل کرد. در سال ۲۰۱۱ دولت میانمار تحت فشارهای داخلی و خارجی مجبور شد که به برگزاری انتخابات آزاد تن دردهد. خانم آنگ سان سوچی نیز پس از ۲۱ سال از حبس خانگی آزاد شد و اخیرا به غرب رفت و جایزه صلح نوبل که قبلا برنده شده بود را دریافت کرد. اکنون ۴۲ کرسی پارلمان را در اختیار دارند. در این سرزمین نه چندان وسیع ۱۳۵ اقلیت قومی و مذهبی زندگی میکنند که مسلمانان با چهار درصد جمعیت بعد از بوداییها قرار میگیرند و پس از مسلمانان نیز مسیحیها قرار دارند. به هر حال تا یک سوم جمعیت این کشور را اقلیتها تشکیل میدهند. برخی از آنها سال هاست که با ارتش میجنگند و شماری از این اقلیتها هم درگیر تولید موادمخدر هستند. نظامیان خود را ضامن وحدت ملی میدانند و طی دهههای اخیر از این طریق سلطه خود را بر مردم توجیه میکنند.<br />دلایل سکوت جامعه جهانی در قبال قتل عام مسلمانان میانماری <br /> - موج اسلام هراسی که کشورهای غربی به راه انداخته اند ومعرفی داعش وطالبان بعنوان نمایندگان اسلام در بین جهانیان ثمره ای جزء کشتار وتبعیض علیه مسلمانان بی دفاع در اقصی نقاط جهان باالاخص میانمار نداشته است اتش زدن مجسمه بودا در افغانستان توسط طالبان واکنش های منفی گسترده ای را در بین بوداییان به همراه داشته است که نمونه بارز آن قتل عام ونسل کشی مسلمانان روهینگیای در میانمار است.. سیاست کلان دول غربی معرفی اسلام بعنوان دینی خشن وجنگ طلب است که امکان هر گونه زندگی مسالمت امیز با سایر ادیان را منتفی می داند..این حربه سیاسی باعث سرکوب اقلیتهای مسلمان در خیلی از کشورها مانند چین،هند،فیلیپین ومیانمار شده است .چینی ها با تصویب قوانینی مانع پخش اذان وروزه گرفتن واجرای مراسمات مذهبی توسط شهر وندان مسلمان این کشور شده اند.در هندوستان دولت این کشور سرکوب مسلمانان کشمیری را تشدید نموده است..در فیلیپین به بهانه مبارزه با داعش اقلیت مسلمان اینکشور تحت ظلم مضاعف قرار گرفته واما در میانمار بدلیل حکومت نظامیان وعدم پایبندی وشراکت انها در قوانین مصوب بین المللی وهمچنین سکوت معنادار مجامع بین المللی وکشورهای مدافع حقوق بشر و سکوت مرگبار رسانه های غربی با شدت هر چه تمام تر ماشین کشتار به راه انداخته اند .<br />جهان اسلام امروز سرگرم جنگهای داخلی ومذهبی است که جرقه آن توسط کشورهای غربی زده شده است ایجاد وتشکیل گروهای افراطی اسلام گرا در بدنه جهان اسلام برای تکفیر همدیگر وهزینه در امدهای نفتی این کشورها در زمینه خرید تسلیخات برای نابودی همدیگر باعث شکوفایی اقتصاد کشورهای غیر اسلامی شده است .به همین دلیل کشورهای اسلامی بدلیل وابستگی به سایرین توانایی دفاع از خود وسایر مسلمانان بی دفاع که در حال قتل عام شدن هستند را از دست داده اند. سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی متشکل از 57عضو باید هر چه سریعتر در قبال کشتار میانمار عکس العمل جدی وعملی نشان دهد وبه دور از هر نوع سیاسی کاری ومسامحه به خواسته های یک ونیم میلیارد مسلمان جامه عمل بپوشانند. درغیر اینصورت همه ما مسلمانان در قبال این همه ظلم وستم نه تنها مسئول بلکه به نحوی شریک جرم محسوب می شویم ...کاری که مسلمانان با توجه به اعتقادات مذهبی که نشات گرفته از ایات قرانی واحادیث بزرگان دینی است که تاکید شده است اگر مسلمانی در هر نقطه ای از جهان مورد ظلم قرار گرفت بر سایر مسلمانان واجب است که به هر طریق ممکن به یاری انان بشتابند.<br />بر گرفته شده از نوشته خدادادحسینی کارشناس ارشد علوم سیاسی وتحلیلگر مسائل سیاسی با اندکی تعییر<br /><br />عبدالقادر عثمانی رودی, [۰۸.۰۹.۱۷ ۰۷:۲۹]</p>Fri, 08 Sep 2017 09:18:00 +0330osmani-khafhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/782 چرادانشآموزان انگیزهای برای یادگیری ندارندhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/781
<p dir="RTL"><strong><span class="h"><a class="FRC" href="http://mrfenj.ir/rdi/index.php?src=http://linkchee.com/6XSQAAAAAAAIA" rel="nofollow"><br /></a></span>عبدالقادر عثمانی رودی<br /></strong></p>
<p dir="RTL">چرا دانش آموزان انگیز ه ای برای یادگیری ندارندو دلیل رفتارهای ناهنجار در کلاس چیست درگذشته دانش آموزان رفتن به مدرسه و تحصیل را یکی از راه های برون رفت از موقعیت فعلیشان و پیشرفت می دانستند اما در حال حاضر دانش آموزان هیچ انگیزه ای ندارند و آینده ای از این راه برای خود متصور نیستنددر جامعه امروزی به علت توسعه وپیشرفت تکنولوژی وشبکه های اجتماعی حتی پدرو مادرها هم احترام و تقدسی در خانواده ندارند چه برسد به معلمان که دیگر بچه ها برای یادگیری ارزش قائل نیستند و به تبع احترامی هم برای معلم<span dir="LTR">. </span></p>
<p dir="RTL">در گذشته به معلمانمان احترام زیادی می گذاشتیم در صورتی که دانش آموزان امروزی گاه اوقات چنان گستاخ شد ه اند که به راحتی می گویند”آقا کلاس را تمام کن من با جنس مخالف قرار دارم” البته حرفهایی به مراتب بدتر از این می زنند و نگفتن آن ها به این معنا نیست که این رفتارها وجود ندارد<span dir="LTR">. </span></p>
<p dir="RTL">گاهی دانش آموزان دختر را مشاهده می کنید که دست هایشان را با تیغ زخمی می کننددر بین این بچه ها، دانش آموزانی هم هستند که پرورش یافته اند اما آنها هم بعد از وارد شدن به این جمع ها تاحدی شبیه سایرین می شوند<span dir="LTR">.</span>حتی در برخی موارد کسی که با معدل بالا هم آمده و چارچوب ها را رعایت می کند اما همان فرد بعد از سه ماه از سایر بچه ها بازیگوش تر می شود. در این میان فقط دبستانی ها هستند است که چارچوب پذیرند و آن هم به این دلیل است که پیله فرمانبرداری آنها نشکسته است، زمانی که بزرگتر شوند و خوداتکا دیگر چارچوب پذیر نیستند.اما<strong>اکثر کارشناسان حوزه تعلیم وتربیت دلایل درس نخواندن دانش آموزان را این چنین ذکر می کنند</strong></p>
<p><strong><span style="color: teal;">1-ضعف پايه</span></strong><span class="h"><span class="ST"> </span></span><strong><span style="color: teal;">2-قرار گرفتن در جمع هاي نا موفق</span></strong> <strong><span style="color: teal;">3-آشنا نبودن با روش هاي صحيح مطالعه 4- نا امیدی از آینده 5- مشکلات جسمی، روحی ،خستگی وحواس پرتی 5-نداشتن علاقه وانگیزه <br /></span></strong></p>
<p dir="RTL"> </p>Tue, 29 Aug 2017 23:46:00 +0330osmani-khafhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/781http://osmani-khaf.blogfa.com/post/780
<img class="irc_mi" style="margin-top: 164px;" src="http://tebyan-ardebil.ir/images/815010f0-a1d1-4c56-b508-869f9d76f295.jpg" alt="Image result for سخنی از مقام معظم رهبری در مورد معلم" width="259" height="194" /></p>Sat, 26 Aug 2017 23:41:11 +0330osmani-khafhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/780زنان و مدیریت شهریhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/779
<p style="font-size: 18px; font-weight: bold;"> </p>
<p><br />عبدالقادر عثمانی<br /> <br /> <br /> زنان بهعنوان نیمی از جامعه انسانی سهمی برابر با مردان در بهرهمندی از منابع قدرت و ثروت ندارند. نگاهی بهموقعیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عالی در سطوح مختلف مانند مدیریت شرکتهای بزرگ خصوصی و دولتی، عضویت در شوراهای محلی و سمتهای عالیرتبه حکومتی حکایت از فزونی مردان نسبت به زنان دارد. اگرچه در سالهای اخیر سهم زنان از آموزش و ورود آنها به بازارهای کار در بسیاری از کشورهای در حال توسعه فزونی یافته، اما این افزایش در کمیت هم پای افزایش کیفیت فعالیت زنان بویژه دستیابی آنان به مناصب مهم و مدیریتی نبوده است. در عرصه مدیریت شهری نیز همین قاعده وجود دارد. همیشه تعداد زنان شهردار در مدیریت شهری از یک یا دو تن در زمانهایی خاص بیشتر نبوده و اداره کردن شهر همواره امری مردانه بوده است. فعالیت در مدیریت میانی یا سمتهای کارشناسی ارشد نیز مردانه است و سهم زنان از این بابت هم چشمگیر نیست. از همین رو نباید انتظار زیادی داشت که با تعداد قابل توجهی از زنان مدیر یا دارای پستهای سرپرستی و نظارت در شهر روبهرو شویم. مشارکت و حضور زنان در عرصه اداره شهر میتواند در دو سطح صورت گیرد. نخست، سطح تودهای است که فعالیتهایی را مانند رأی دادن، شرکت در راهپیماییها و اجتماعات، در بر میگیرد. در این سطح میتوان گفت که زنان مشارکت قابل توجهی دارند و تفاوت چندانی میان آنان با مردان وجود ندارد اما این مشارکت از نوع تودهای و منفعلانه است. دوم، سطح نخبگان که تمایل به حضور یا حضور در سمتهای سیاسی و مناصب مهم را شامل میشود. برای مثال نامزدی برای احراز سمتهای سیاسی و بر عهده گرفتن نقشهای رهبری سیاسی که در عرصه شهر میتواند نامزدی یا عضویت در شورای شهر و داشتن منصبهای مهم و پرقدرت مانند شهردار یا معاون شهرداری باشد. این همان سطحی است که نابرابری در آن میان زنان و مردان معنادار است. راه یافتن تعداد قابل توجهی از زنان به شوراهای شهر و روستا و نیز انتصاب چند شهردار زن در روزهای گذشته و در آغاز کار شوراهای دوره پنجم توجهات عمومی را به مسأله زنان و مدیریت شهری جلب کرده است. تا همین جا زنان راه دشواری را برای رسیدن به همین تعداد اندک طی کردهاند. اگر تاریخی به مسأله نگاه کنیم زنان در نخستین قانون مدیریت شهری در ایران حتی از حق انتخاب و مشارکت تودهای هم محروم بودند. در نخستین قانون بلدیه یا شهرداری امروزی که در سال 1286 خورشیدی به تصویب مجلس شورای ملی رسید، زنان در کنار دیوانگان و ورشکستگان حق انتخاب اعضای انجمن بلدی یا همان شورای شهر را نداشتند. روشن است در شرایطی که زنان حتی حق انتخاب کردن هم ندارند، تصور آنان در مقامات اجرایی شهر دور از واقعیت خواهد بود. از آن جایی که به شکل تاریخی مردان همواره در عرصه قدرت و از جمله قدرت شهری حضور داشتهاند، سیاستگذاری شهری عملی مردانه بوده و نتیجه حاصله شهری است که مردانه ساخته شده است. به تعبیری میتوان شهر را سازهای انسانی دانست که مردان آن را طراحی و ساختهاند و بر آن حکم راندهاند. با وجود این برخی اتفاقات شرایط جدیدی را برای زنان و حضور آنان در عرصههای قدرت از جمله مدیریت شهری فراهم آورده است. به نظر برخی تحلیلگران مسائل ایران، زنان در این کشور از اواخر دهه 1980 بهعنوان یک بازیگر اجتماعی جدید در صحنه سیاسی و اجتماعی ظاهر شدهاند. آنها علت نیرو یافتن زنان را مدرن شدن آنان به سبب دستیابی بیشتر به آموزشهای جدید بویژه پس از انقلاب اسلامی ایران میدانند. اکنون جامعه ایران با مسألهای به نام «شکاف منزلت و موقعیت زنان» مواجه است. افزایش سرمایه انسانی زنان منزلت اجتماعی آنان را بیشتر کرده است اما موقعیت اجتماعی آنان به سبب مردانه بودن ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تغییر چندانی نیافته است. واقعیت آن است که تجربههای عظیمی مانند انقلاب اسلامی سال 1357 و جنگ تحمیلی تا حدود زیادی موانع فرهنگی حضور زنان ایرانی را در عرصههای عمومی از میان برده یا ضعیف کرده و امکان و فرصت مشارکت بیشتری را برای آنان نسبت به معیارهای خاورمیانهای فراهم کرده است. فزونی گرفتن آرام و تدریجی تعداد زنان در هر دوره در سمتهای مهم مدیریت محلی اعم از شهری و روستایی نشان میدهد که زنان از تمامی راهکارهای ممکن برای ارتقای موقعیت اجتماعی و حضور بیشتر در عرصههای سیاستگذاری بهره میگیرند و افکار عمومی جامعه ایران، حتی در مناطق به ظاهر سنتی و مرد سالار مانند سیستان و بلوچستان، نیز کم و بیش با این تحولات تدریجی همراهی میکند. کمترین حسن حضور زنان در عرصه مدیریت شهری این است که سیاستگذاری و برنامهریزی شهری را نسبت به مسائل زنان مانند امنیت و فضاهای عمومی حساس میکند و این فرصت را در اختیار زنان قرار میدهد تا شایستگی خویش را برای کسب موقعیتهای مهمتر مانند وزارت اثبات کنند.<br /> <br /> برگرفته از روزنامه ایران </p>Sat, 26 Aug 2017 23:10:27 +0330osmani-khafhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/779حضور دیر هنگام معلمان در کلاس درس بعد از شنیدن صدای زنگ ؟!http://osmani-khaf.blogfa.com/post/778
<h1 class="itemTitle"> </h1>
<div class="itemToolbar"> عبدالقادر عثمانی رودی<br />
<div class="itemFullText">
<p> یکی از<span style="color: #ff0000;"> معضلات پنهان مدارس</span> ، حضور دیر هنگام معلم در کلاس درس بعد از شنیدن صدای زنگ است؛ اما چرا؟ زنگ تفریح کم است ؟ مردان و زنان فرهنگی به دلیل مشغله های دیگر و کار منزل خسته اند و 10-15 دقیقه زنگ تفریح کافی نیست؟</p>
<p><span style="color: #ff0000;">افسردگی داریم و نیاز به گفت و گو با همکارانمان را داریم بعد از گفت و گو آرامش می یابیم؟</span></p>
<p>اگر به موقع سر کلاس برویم مدیر و معاون مدرسه پُررو می شوند و....</p>
<p><br /> <strong>همکاران محترم !</strong></p>
<p>از اولین ثانیه بعد زنگ کلاس ، <span style="color: #ff0000;">حق دانش آموز</span> آغاز می شود تا آخرین ثانیه آخر.یعنی ما برای این ثانیه ها ،دقیقه ها و ساعت ها ،حقوق می گیریم . تازه به اندازه کافی ساعت کلاس ما دروغ است لطفا شماها هم چشم آن را کور نکنید،چرا؟ چون می گوییم دو ساعت در دوره متوسطه و در سایر دوره ها یک ساعت ، اما خدا وکیلی یا می شود 80 دقیقه یا 75 دقیقه و در سایر دوره ها 45 دقیقه. خود نظام آموزشی از حق و حقوق دانش - آموزان زده ، وجدانا من و شما دیگر کم نکنیم.</p>
<p>10-15<span style="color: #ff0000;"> دقیقه ما یا در دفتر و یا در راهروها پشت در کلاسها می گذرد</span>. پیدا کنید پرتقال فروش را !<br /> <span style="color: #ff0000;">ما که به تکلیف شرعی و انسانی و اجتماعی خود عمل نمی کنیم و حقوق دانش آموزان را می بلعیم ببخشید مال ما دزدی نیست؟</span> حق را ناحق کردن نیست؟ دریافت حقوق برای کار نکرده نیست؟ حق کُشی نیست؟<br /> ما با این حقوق خانواده خودمان را تأمین می کنیم حاضرید فرزندانتان لقمه غیرحلال بخورند؟</p>
<p><br /> برو ...</p>
<p>خانم دل خوشی داری ها . آموزش و پرورش به ما چی داده که بخواهد چی تحویل بگیرد؟!</p>
<p> </p>
<p><strong>وجدان شغلی چطور؟</strong></p>
<p>کدام وجدان شغلی ،دلتان خوش است؟ همان وجدان شغلی که باعث می شود روزی تان حلال باشد. همان وجدان شغلی که قشر فرهنگی را از رشوه گیران و اختلاس کنندگان و رباخواران ،تفکیک می کند. همان وجدان شغلی که فرهنگیان را از یک شبه میلیادر شونده ها جدا می کند.<br /> همان وجدان شغلی که نگاه های معصومانه کودکان شبها موقع خواب ،به عذاب وجدان تبدیل نمی شود.</p>
<p>بیاییم از هم اکنون که ابتدای سال تحصیلی است به حقوق دانش آموز احترام بگذاریم وعهد ببندیم که <br /> <span style="color: #ff0000;">تکالیف،حقوق و نقش ها را به خوبی فرا بگیریم و به درستی عمل کنیم ،تا در جامعه" فرهنگ درستی" حاکم باشد زیرامن و شما الگوی این جامعه هستیم.</span></p>
</div>
</div>Sat, 26 Aug 2017 23:03:59 +0330osmani-khafhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/778خاطری از کلاس های ضمن خدمت http://osmani-khaf.blogfa.com/post/777
عبدالقادر عثمانی رودی, [۱۲.۰۸.۱۷ ۱۶:۲۹]<br />خاطری از کلاس های ضمن خدمت ساعت نزدیک 8 شب است. به پایان یک جلسهی دیگر از جلسات ناکارآمد دورههای آموزش ضمن خدمت نزدیک میشویم. مدرس دوره، گفتههایش در طول 6ساعت گذشته را جمعبندی میکند. معلمان حاضر در کلاس، مسئول مرکز ضمن خدمت را صدا میزنند تا هرچه زودتر حضور و غیاب پایانی را انجام دهد و هر کسی برود پی کار و زندگیاش.<br /><br />یکبار در شروع کلاس و یکبار در پایان آن حضور و غیاب میکنند. این راهحلیست که برگزارکنندگان دورهی آموزشی بهکار بستهاند تا معلّمان نتوانند کلاسهای دانشافزایی را بپیچانند. تقریباً عموم معلمانی که در دوره شرکت کردهاند دوشیفت کار میکنند. وخسته وناتوان وفقط برای گرفتن گواهی حضور ونیم امتیاز؟!فراگیران در جلسات خستهتر و بیحوصلهتر از آنند که چیزی بیاموزند یا در گفت و گویی شرکت کنند. این تازه حکایت روز اول است. برای پر کردن ۳۶ساعت باقیمانده باید تقریباً 5روز دیگر به همین منوال در جلسات حاضر شویم. مدرس تاریخ ویا ....یک فایل پاورپوینت روی لپتاپش دارد که مطالبی را از روی آن برای ما میخواند.وگاهی هم نمایش می دهد.<br /><br />دیتای کلاس هم خراب است وبعد از آنکه وقت زیادی از کلاس گرفته می شود استاد دیتا را روشن می کند تا نور روی پرده بیندازد و ما هم محتویات آن فایل را ببینیم. او مشتی مطالب را از رو میخواند و پیش میرود. چند نفری دفترچه یادداشتی یا سالنامهای مقابلشان گشودهاند و جملات استاد را یادداشت میکنند. یکی دو نفر در گوشهای از کلاس چرت میزنند. دو سه نفر با همراه هوشمندشان مشغولند. چهار پنج نفر از آقایان نیز ته کلاس دوره گرفتهاند. دوسه نفری که در کلاس هم چون اینجانب استاد را به چالش می کشاندیم مورد اعتراض وتمسخر همکاران قرا می گرفتیم ؟!خلاصه گاهی استاد اسلاید هایی در مور د مخاطرات طبیعی ،تاریخی واجتماعی برای ما به نمایش می گذاشت به اسلاید کار گروهی که میرسد از جایش برمیخیزد. از ضرورت کار گروهی در کلاس و تدریس به شیوههای نوین داد سخن سر میدهد. چرا این کار گروهی را در کلاسش عملی اجرا نمیکند تا بدانیم چند مرده حلاج است و چیزی از او بیاموزیم؟<br />مزایای کار گروهی و شیوههای نوین تدریس را از روی جزوه میخواند و از روی دشواریهای اجرای این شیوهها میپرد.<br /><br />نمیگوید کار گروهی با 30نفر دانشآموز چهارده ویا پانزده ساله در یک کلاس کوچک، که از نظر وقت و تجهیزات در مضیقه است، چگونه ممکن است. او مدام بر اهمیت مسائلی تاکید میکند که در کلاس خودش هرگز به آنها نمیپردازد.<br /><br />او میخواهد چیزی را به ما بیاموزد که خود به آن اعتقادی ندارد و یا اصلاً آن را درک نکرده است.<br /><br />از ما میخواهد شیوههایی را به کار ببریم که خود با آنها بیگانه است. با این همه گلهای نیست. همه راضیایم.<br /><br />او میداند که ما آمدهایم ساعتمان را پر کنیم تا در ارزشیابی امتیاز دورههای آموزش ضمن خدمت را از دست ندهیم. ما هم میدانیم او آمده ساعت بیکاریاش را پر کند و دستمزدش را بگیرد.<br />ساعت به کندی میگذرد …<br /><br />حوصلهمان سر رفته. تازه میفهمم بچهها که مجبورند روزی پنجساعت روی این صندلیها و نیمکتهای چوبی بنشینند و جیک هم نزنند از دست آدمهای پرحرفی چون ما معلمها چه عذابی میکشند.<br /><br />یکنفر تیری میاندازد و میگیرد:”استاد، ببخشین. با این کتابهای جدید بچهها خیلی بیسواد شدن. همون کتابهای قدیمی بهتر نبودن؟ چیه این خخ و قق؟“ چند نفری گفتههایش را تایید میکنند. استاد حرف او را قطع میکند و با قاطعیت از کتب تازهتالیف دفاع میکند.<br /><br />عبدالقادر عثمانی رودی, [۱۲.۰۸.۱۷ ۱۶:۲۹]<br />عبدالقادر عثمانی رودی, [۱۲.۰۸.۱۷ ۱۶:۲۸]<br />به پشت میزش برمیگردد و در لپتاپش یک فایل پیدیاف را میگشاید. جدولی روی پردهی نمایش نقش میبندد. با انگشت اشاره جایگاه نامطلوب دانشآموزان ایرانی شرکتکننده در آزمون پرلز را نشان میدهد و میگوید بعد از این بود که تصمیم گرفتند کتابهای درسی را تغییر دهند. وهلهله در کلاس ایجاد می شودتا اینکه مأمور حضور و غیاب بدون اینکه درب کلاس را بزند یکدفعه از راه میرسد. صدای صلوات در کلاس میپیچد. دومین روز دوره هم به پایان خود نزدیک میشود:”خسته نباشید استاد.“<br />روزهای باقیمانده نیز به همین منوال طی میشود. خروار خروار بحث نظری، کمثمر و تکراری. مدرس در آخرین جلسه اسامی را از روی لیست میخواند ودر آخر جلسه یک نمونه سوال به فراگیران می دهد وآنها با مشارکت یکدیگر به سوالات جواب می دهند <br />استاد داستان ما، که دورههای کشوری تدریس علوم اجتماعی رابدون واسطه و زیر نظر مؤلفان گذرانده و آن گونه که شرح دادم در کلاسهای ضمن خدمت بهشدت از ایدهی تغییر محتوای کتب تاریخ ،علوم اجتماعی دورهی ابتدایی ومتوسطه دفاع میکرد،<br />حق با اوست. درست میگوید. کتابهای درسی به درستی تغییر کردند؛ اما اهداف مدنظر از گروه مؤلفان بهخوبی به معلمان منتقل نشده و ابزارهای لازم برای بهکارگیری شیوههای نوین تدریس و ارزشیابی در اختیار آنان قرار نگرفته است. آیا این است معنای تحول؟!<br /> خلاصه این دوره ضمن خدمت به پایان رسیدودر ذهنم سوالاتی باقی مانداز جمله که<br />چگونه میتوان با مدرسانی که به گفتههایشان ایمان ندارند، نگرش معلمان را تغییر داد؟<br /><br />چگونه میتوان با اساتیدی که به عمق آنچه میگویند آگاهی ندارند، عملکرد معلمان را بهبود بخشید؟<br /><br />چگونه میتوان با کسانی که ضرورت تغییر در نظام آموزشی را به رسمیت نشناختهاند، تغییر را عملیاتی کرد؟</p>Sat, 12 Aug 2017 16:04:23 +0330osmani-khafhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/777 قرار بود با سواد بشیم.http://osmani-khaf.blogfa.com/post/776
قرار بود با سواد بشیم... شدیم؟... چی یاد گرفتیم؟...<br /><br />"یک عمر صبح زود بیدار شدیم... <br />لباس فرم پوشیدیم... <br />صبحانه خورده و نخورده... <br />خواب و بیدار... <br />خوشحال یا ناراحت ...<br />با ذوق یا به زور... <br />راه افتادیم به سمت مدرسه<br />قرار بود با سواد شویم<br />روی نیمکت های چوبی نشستیم<br />صدای حرکت گچ روی تخته ی سبز رنگی که می گفتند<br /> سیاه است را شنیدیم <br />با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم <br />و زنگ آخر که می خورد<br /> مثل یک پرنده که در قفسش باز می شود<br /> از خوشحالی پرواز کردیم<br />قرار بود با سواد شویم<br />بند دوم انگشت اشاره مان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم <br />به ما دیکته گفتند<br /> تا درست بنویسیم<br />گفتند<br /> از روی غلط هایت بنویس<br /> تا یاد بگیری،<br /> ما نوشتیم و یاد گرفتیم<br />و بعد<br /> نگرانی... <br />دلهره... <br />حرف مردم...<br /> شب بیداری و تارک دنیا شدن<br />کنکور شوخی نداشت... <br />باید دانشجو می شدیم... <br />قرار بود با سواد شویم<br />دانشگاه و جزوه و کتاب و امتحان و نمره و معدل... <br />تمام شد<br />تبریک ...<br />حالا ما دیگر با سواد شدیم<br />فقط می خواهم چند سوال بپرسم<br />ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟ <br />ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟ <br />ما چقدر سواد رابطه داریم؟ <br />ما چقدر سواد دوست داشتن داریم؟؟ <br />ما چقدر سواد انسانیت داریم؟ <br />و ما چقدر سواد زندگی داریم؟<br />قرار بود با سواد شویم"<br />منبع معلمان شاد</p>Mon, 31 Jul 2017 23:13:32 +0330osmani-khafhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/776چگونگی تشکیل یونسکوhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/775
<h1 class="itemTitle"> </h1>
<div class="itemToolbar">عبدالقادر عثمانی رودی </div>
<div class="itemBody">
<div class="itemFullText">
<p><strong>سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد</strong> ،(به <a title="زبان انگلیسی" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C">انگلیسی</a>: The United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization) که بهطور خلاصه <strong>یونسکو</strong> (UNESCO) نامیده میشود، یکی از سازمانهای تخصصی وابسته به <a title="سازمان ملل متحد" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%85%D9%84%D9%84_%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF">سازمان ملل متحد</a> است که درسال <a title="۱۹۴۵ (میلادی)" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B4%DB%B5_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29">۱۹۴۵</a> تشکیل شد. هدف این سازمان کمک به <a title="صلح" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%84%D8%AD">صلح</a> و <a title="امنیت" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA">امنیت</a> در جهان از راه همکاری بینالمللی در زمینههای <a class="mw-redirect" title="آموزش" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4">آموزشی</a> و <a title="علم" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85">علمی</a> و <a title="فرهنگ" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF">فرهنگی</a> و<a class="mw-redirect" title="تربیت" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA">تربیتی</a> به منظور افزایش احترام به <a title="عدالت" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA">عدالت</a> و قانونمداری و <a title="حقوق بشر" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82_%D8%A8%D8%B4%D8%B1">حقوق بشر</a>، بر پایه <a class="mw-redirect" title="منشور سازمان ملل متحد" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%86%D8%B4%D9%88%D8%B1_%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%85%D9%84%D9%84_%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF">منشور سازمان ملل متحد</a> است.</p>
<p>۱۹۵ کشور عضو یونسکو هستند. مقر آن در <a title="پاریس" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%B3">پاریس</a> پایتخت <a title="فرانسه" href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87">فرانسه</a> است و دفترهایی در کشورهای مختلف دارد.</p>
<p style="text-align: justify;">وقتی جنگ جهانی دوم پایان یافت ، از تمام دنیا هیئت هایی به سانفرانسیسکو رفتند تا برنامه ای بریزند که پس از جنگ چه باید کرد که جنگ جهانی سومی روی ندهد. یک هیئت نیز از ایران رفت که شامل دکتر غنی، انتظام، قاسم زاده، تیمسار جهانبانی ..... و البته دکتر سیاسی هم بود .</p>
<p style="text-align: justify;">در سانفرانسیسکو هیئت ایرانی گل کاشت !</p>
<p style="text-align: justify;">زیرا در جلسات ، سایرین هرکدام پیشنهاد می کردند که مثلاً :<br />تمام دنیا را باید خلع سلاح کرد تا جنگ نشود! <br />یکی گفت که همه مردم را باید سیر کرد تا جنگ نشود! <br />یکی گفت که تمام ثروت ها را باید تقسیم کرد تا دنیا متعادل شود! <br />جمعی می گفتند که باید مرزها را برداشت تا جنگ های توسعه طلبانه پیش نیاید .</p>
<p style="text-align: justify;">ناگفته پیداست که هیچ کدام از پیشنهادها عملی نبود و از جلسات خصوصی تجاوز نمی کرد و به جلسه عمومی نمی رسید تا اینکه یک روز دکتر سیاسی که به زبان انگلیسی و فرانسه مسلط بود ، رفت پشت تریبون و <span style="color: #ff0000;">نگاهی عالمانه و مصداق عاقل اندر سفیه</span> به حضار انداخت و گفت :</p>
<p style="text-align: justify;">....... خیر آقایان! <br /><span style="color: #ff0000;">جنگ نه مربوط به شکم است و نه ثروت و نه مرز!</span> <br /><span style="color: #ff0000;">جنگ و دعوا تنها نتیجه جهل است!</span> <br /><span style="color: #ff0000;">مردم با فرهنگ های یکدیگر آشنایی ندارند و چون فرهنگ همدیگر را نمی شناسند، به همدیگر احترام نمی گذارند!</span> <br /><span style="color: #ff0000;">و این توهین ها نتیجه ای جز جنگ ندارد.</span> <span style="color: #ff0000;">پس باید کاری کرد که سطح دانش مردم و شناخت آنها از فرهنگ همسایگان و بیگانگان بالا برود.</span> در این صورت احتمال دارد که از میزان جنگ ها کاسته شود....هنوز سخنش اتمام نیافته بود که ناگهان حضار بپا خواستند و صدای کف زدن های ممتد آنها نشان از تایید گفته های دکتر سیاسی بود که تنها راز بقای سرزمین کهن ایران و همزیستی مسالمت آمیز مردمش را به زبان آورده بود.<br /> <br />بنابراین کمیسیونی تشکیل شد که اساس آن بر شناختِ فرهنگ ها و بالابردن تعلیم و تربیت عمومی باشد و این همان چیزی است که عنوان <strong>یونسکو</strong> به خود گرفت و<span style="color: #ff0000;"> بعدها یکی از سازمان های بزرگ وابسته به سازمان ملل متحد به شمار رفت</span> و مرکز آن پاریس شد.</p>
<p style="text-align: justify;">دکتر سیاسی نیز به همین دلیل تا پایان عمر همیشه از اعضای برجسته این سازمان بود و در تمامی جلسات اصلی آن شرکت داشته و در ایران نیز سال ها ریاست آن را داشت یا با مرحوم علی اصغر حکمت مشترکاً آن را اداره می کرد.<br /> <br />و چه افتخاری از این بالاتر که ما ایرانیان با هر زبان و هر نژاد، به پشواته تاریخ و فرهنگ والا و کهن و مشترک مان، هیچ گاه و هیچ گونه جنگ قومی در ایران زمین نداشته ایم و قطعاً نخواهیم داشت.صدای معلم</p>
</div>
</div>Fri, 28 Jul 2017 12:27:00 +0330osmani-khafhttp://osmani-khaf.blogfa.com/post/775 فرهنگی ،اجتماعی ،تاریخی ،جغرافیایی...
ما را در سایت فرهنگی ،اجتماعی ،تاریخی ،جغرافیایی دنبال می کنید