عبدالقادر عثمانی رودی دبیر مطالعات اجتماعی
نهاد کنکور در دهه 60 بال و پر گرفت، در دهه 70 به یک صنعت پردرآمد بدل شد و در دهه 80 دوران ثبات اقتصادی خود را طی کرد. این صنعت پردرآمد که در لباس فرهنگ، بیرحمی خود را مخفی کرده بود تا جایی که توانست اندوخته مالی اقشار متوسط و فقیر خانواده ایرانی را ببلعد، شور و نشاط جوانان را به بهانه احترام در برابر بتی به نام کنکور در پای مطامع اقتصادی خود قربانی کند و در نهایت هم دستاورد ارزشمندی را به خانواده ایرانی اهدا نکرد.
نهاد کنکور در فضای چشم و هم چشمی خانوار ایرانی و سکوت بیدلیل نهاد آموزشوپرورش و حمایت تلویحی بخشی از معلمان، چنان بال و پر گرفت که آسیبهایش مخفی ماند و مشتریانش، دست و دلبازانه با مخارج میلیونیاش کنار آمدند و فعالان این صنعت هم سرمست از درآمد میلیاردی حاصل از آن، تلاش کردند برای مدتی بیش از 25 سال بر تنور این صنعت بیفایده بدمند تا کیسه خود را به قیمت زائل شدن اندوختههای ریز و درشت خانوادهها فزونی ببخشند. امروز که اندک اندک کوس رسوایی این صنعت به گوش میرسد، خانوادهها و بازیگران مظلوم این صنعت یعنی جوانان و نوجوانان آگاه شدهاند که دستاورد این صنعت برای آنها چیزی در اندازههای «هیچ» است. خیل میلیونی جوانان فارغالتحصیل و در حال خروج از دانشگاه امروز فهمیدهاند که هزینه فرصت ناشی از تلاش برای ورود به دانشگاه و تحصیل در آن چیزی نبوده است جز بیکاری بعد از فارغالتحصیلی.
حالا که نهاد دولت با وجود تورم منابع انسانی امکان جذب نیرو نداشته و بازار هم به دلیل ناتوانی دانشآموختگان، تمایلی به جذب آنها ندارد، آنها به این باور رسیدهاند که دستاورد سالها تستزنی، کلاس خصوصی رفتن و از شور و نشاط خود گذشتن به هیچ دردی نمیخورد. صنعت کنکور امروز از آن رونق پیشین خود فاصله گرفته است البته بخش بزرگی از سرمایهها به سمت کنکور تحصیلات تکمیلی کوچ کرده و در حال خالی کردن جیب علاقهمندان علم و دانش برای ورود به مقطع کارشناسی ارشد و دکتراست. انواع موسسات ریز و درشت و در راس آنها دانشگاه آزاد با جدیت بیش از پیش در مقطع دکترا با کمترین امکانات فیزیکی و انسانی به دنبال جلب و جذب جوانان و پیرانی است که در سر، سودای دکتر شدن دارند. کسانی که شیرینی دکتر شدن برایشان چنان گران و ارزشمند است که نه به فقر استاد میاندیشند، نه به بیحاصلی تحصیل در آن مقطع و فقط و فقط به دنبال آنند که هر چه زودتر قبای دکتری را بر تن بپوشند تا با پیشوند «دکتر» در آغاز نام خود زینت بخش مجالس رسمی و خانوادگی شوند.
بر خلاف دکترا و فوقلیسانس، صنعت کنکور در مقطع کارشناسی این روزها از تب و تاب سالهای پیشین افتاده است و سلانه سلانه و به زور و ضرب چند رشته نان و آبدار که تنها ظرفیت جذب چند هزارنفر بیشتر را ندارد تلاش میکند جمعیتی میلیونی را با خود همراه کند. هوشیاری جامعه ایرانی و برخورد نقادانه و آیندهنگرانه جوانان و خانوادههای آنهاست که باید هر چه سریعتر جل و پلاس این صنعت مضر و بیفایده را جمع کند و چاره را در مسیرهایی دستیافتنیتر بجوید. کسب مهارتهای فنی و ارتباطی و بها دادن به یادگیری مهارتها میتواند بساط این صنعت را هر چه سریعتر از کیان خانوادهها جمع کند و به جای رویای حاصل از تلاش در مسیر طولانی، پرهزینه و کم بازده
کنکور، فرصت رشد و بالندگی را در سایر عرصههای انسانی پیش پای جوانان ما بگستراند. امروز جامعه تشنه یک «نه» گفتن بزرگ به بساط کنکور از همه نوع آن چه سراسری، چه کارشناسی ارشد و چه دکتری است. جامعه تشنه مهارت آموزی است؛ مهارتهای فنی و ارتباطی و البته در کنار آنها قاب کردن مدرکی از یک دانشگاه ارزان و دمدست که این روزها در هر کوی و برزنی تاسیس شده است، میتواند بدک نباشد.
منبع:روزنامه جهان صنعت (ویراش) فرهنگی ،اجتماعی ،تاریخی ،جغرافیایی...
ما را در سایت فرهنگی ،اجتماعی ،تاریخی ،جغرافیایی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : osmani-khafa بازدید : 345 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 4:48